دل نوشته های یه دیوونه |
کمی از مرا پس بده خیلی تنها شده ام این روزها... [ شنبه 93/11/18 ] [ 11:19 صبح ] [ باب اسفنجی ]
[ نظر ]
به هیچ کس مدیون نیستم جز همین ماه که تو را به یاد من می آورد.
. . .
و شاید مرا به یاد تو...
[ شنبه 93/11/18 ] [ 11:18 صبح ] [ باب اسفنجی ]
[ نظر ]
دریغ میکنی از من نگاه را حتی
و نیز زمزمه ی گاه گاه را حتی من و تو ره به ثوابی نمی بریم از هم چرا مضایقه داری گناه را حتی؟ تو اشتباه بزرگ منی ، ـ ببخشایم به دیده می کشم این اشتباه را حتی به من که سبز پرستم چه گفت چشمانت؟ که دوست دارم ـ بخت سیاه را حتی به دیدن تو چنان خیره ام که نشناسم ـ تفاوت است اگر راه و چاه را حتی اگر چه تشنه ی بوسیدن توام ـ ای چشم! بخواه ، می کُشم این بوسه خواه را حتی بیا تلالوء شعرم بر آب ها ـ امشب تراش می دهد الماس ماه را حتی [ پنج شنبه 93/11/16 ] [ 1:20 عصر ] [ باب اسفنجی ]
[ نظر ]
دیوارای دنیا چه قدر به هم نزدیکن وقتی تو نیستی دنیا چه قدر غم انگیزه انگار هیچ چی سر جاش نیست دلم تنگه دلم گرفته برای کسی که نمی دونم ... نمی دونم شاید یه لحظه هم به یادم نباشه... دلم بهونه کسی رو می گیره که نمی دونم کی بر می گرده...ولی گفته بر می گردم دلم فقط گریه می خواد همین فقط همین [ یکشنبه 93/9/16 ] [ 6:34 عصر ] [ باب اسفنجی ]
[ نظر ]
موسم دلگیری است زندگی سیب نیست قشنگ هم نیست شاید زندگی سهراب قشنگ بوده شایدم نبوده و دلش می خواسته باشه به هر حال زندگی این روزا سیب نیست لااقل این روزا سیب نیست...
[ یکشنبه 93/9/2 ] [ 7:59 صبح ] [ باب اسفنجی ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |